روابط عمومی انتشارات دکتر راستینه: در جهانی که ارتباطات لحظهای و زندگی دیجیتال بر آن حاکم شده، انسانها بیش از هر زمان دیگر به همدلی نیاز دارند. همدلی، توانایی درک احساسات، نیازها و تجربههای دیگران است؛ مفهومی بنیادین برای ساختن جامعهای انسانیتر. در میان ابزارهایی که میتوانند به توسعه این ویژگی درونی کمک کنند، «مطالعه رمان» جایگاه ویژهای دارد.
رمان، برخلاف گزارش یا مقاله خبری، ما را وارد دنیای درونی شخصیتها میکند؛ به ما امکان میدهد از درون یک کودک فقیر، زن تنها، پیرمرد بیمار یا مهاجر سرگردان جهان را ببینیم. به این ترتیب، مطالعه رمان میتواند تمرینی برای درک دیگران و تقویت حس همدلی باشد. این مقاله بر آن است تا به بررسی نقش رمانخوانی در ارتقاء همدلی اجتماعی بپردازد.
تعریف همدلی اجتماعی و اهمیت آن
همدلی (Empathy) در سادهترین تعریف، توانایی درک و احساس وضعیت روانی و احساسی دیگران است. برخلاف همدردی که غالباً از بیرون به مسئله نگاه میکند، همدلی به معنای «احساس از درون» است.
در سطح اجتماعی، همدلی به معنای شناخت دردها، نیازها، ترسها و شادیهای دیگر انسانها، و درک تفاوتهای فردی و فرهنگی است. جامعهای که در آن همدلی وجود دارد، از تعصب، خشونت، قضاوتهای عجولانه و بیعدالتی در امان خواهد بود.
اما همدلی یک توانایی فطری و ثابت نیست؛ بلکه قابلیتی است که میتواند در طول زندگی تقویت یا تضعیف شود. یکی از ابزارهای مؤثر در تقویت همدلی، مواجهه مداوم با روایتهایی است که ما را با دنیای درونی دیگران آشنا میکنند؛ و رمان، یکی از مهمترین این ابزارهاست.
رمان؛ ورود به ذهن دیگران
یکی از ویژگیهای مهم رمان، امکان ورود به ذهن و زندگی شخصیتهایی است که با ما متفاوتاند. ما بهعنوان خواننده، نهتنها با رویدادهای زندگی شخصیتها مواجه میشویم، بلکه احساسات، تردیدها، آرزوها و ترسهای آنان را نیز تجربه میکنیم.
مثلاً وقتی رمان «کلیدر» را میخوانیم، درگیر زندگی عشایری و سختیهای آن میشویم. در «بوف کور»، ذهن آشفته راوی را لمس میکنیم. با «صد سال تنهایی»، زندگی در جامعهای جادویی و عجیب را تجربه میکنیم و با «جین ایر»، با مبارزه یک زن برای استقلال در قرن نوزدهم آشنا میشویم.
این تجربهها، حتی اگر خیالی باشند، ذهن ما را به روی تفاوتها باز میکنند. ما دیگر فقط جهان را از نگاه خود نمیبینیم، بلکه میتوانیم جهان را از دیدگاه دیگران نیز درک کنیم.
تقویت تخیل اخلاقی از طریق داستان
فیلسوف آمریکایی «مارثا نوسبام» (Martha Nussbaum) معتقد است که رمانخوانی باعث تقویت «تخیل اخلاقی» میشود. یعنی ما یاد میگیریم خود را به جای دیگری بگذاریم و در شرایط اخلاقی پیچیده، از دیدگاه انسانی فکر کنیم.
رمانها اغلب با موقعیتهای اخلاقی دشواری سروکار دارند. در مواجهه با این داستانها، ما باید تصمیم بگیریم چه کسی حق دارد، چه کسی قربانی است، یا چرا شخصیتی خطا کرده است. این فرایند، قدرت قضاوت اخلاقی و درک ما را افزایش میدهد.
رمانخوانی و کاهش تعصبهای اجتماعی
بیشتر تعصبها و نفرتها ریشه در ناآگاهی دارند. وقتی ما گروهی از مردم را نمیشناسیم یا فقط تصویری کلیشهای از آنها داریم، بهراحتی قضاوت میکنیم. رمانخوانی این امکان را فراهم میکند که با زندگی اقلیتها، مهاجران، افراد دارای معلولیت، یا کسانی از فرهنگهای دیگر آشنا شویم.
خواندن رمانهایی با شخصیتهایی از اقشار مختلف جامعه، ما را از تنگنای نگرش خودمحور خارج میکند و افق دیدمان را گسترش میدهد. مثلاً مطالعه رمانهایی با شخصیتهای مسلمان، یهودی، سیاهپوست یا پناهنده، ما را به همدلی با تجربههای آنان نزدیک میکند.
نوجوانان و اهمیت رمانخوانی در شکلگیری همدلی
سن نوجوانی دورهای بحرانی برای شکلگیری شخصیت است. نوجوانان در این سن در جستوجوی هویت، معنا و جایگاه خود هستند. خواندن رمان در این دوره، تأثیر شگرفی بر پرورش همدلی دارد.
رمانهایی با مضامین نوجوانانه، از قبیل «هری پاتر»، «دفتر خاطرات یک بیعرضه» یا آثار کلاسیک چون «گتسبی بزرگ»، میتوانند نوجوانان را با احساسات انسانی، دوستی، رقابت، شکست، و امید آشنا کنند.
مطالعه این آثار، نوجوان را وادار میکند تا به احساسات دیگران توجه کند و خود را جای دیگران بگذارد؛ امری که به کاهش خشونت و افزایش تعاملهای انسانی کمک میکند.
رمانهای تاریخی و شناخت تجربه جمعی
رمانهای تاریخی، فرصتی برای درک تجربههای جمعی یک ملت یا یک گروه فراهم میآورند. خواندن رمانی درباره جنگ، قحطی، انقلاب، یا مهاجرت، میتواند باعث درک بهتر دردهای یک جامعه شود.
برای مثال، رمانهایی چون «سووشون» از سیمین دانشور یا «همسایهها» از احمد محمود، تصویری عمیق از تاریخ اجتماعی ایران ارائه میدهند و همدلی ما را با نسلهای گذشته و رنجهایشان افزایش میدهند.
مطالعه رمان در تقابل با فردگرایی افراطی
یکی از آسیبهای عصر مدرن، تشدید فردگرایی است. انسانها بیشتر به خود مشغولاند و کمتر به تجربههای دیگران توجه دارند. رمانخوانی با شکستن مرزهای فردی، ما را به دنیای مشترک انسانی متصل میکند.
رمان، یادآور این نکته است که همه ما بهرغم تفاوتها، از احساسات و نیازهایی مشترک برخورداریم. این پیوند عاطفی، بستر شکلگیری جامعهای همدل و اخلاقمدار را فراهم میآورد.
فناوری و فرصتهای تازه برای رمانخوانی
برخلاف تصور رایج، فناوری میتواند مانع کتابخوانی نباشد، بلکه فرصتی برای گسترش آن فراهم آورد. رمانهای صوتی، کتابخوانهای دیجیتال، و پلتفرمهایی چون طاقچه و فیدیبو امکان دسترسی آسانتر به رمانها را فراهم کردهاند.
بسیاری از افراد که به دلیل مشغله نمیتوانند کتاب کاغذی بخوانند، از طریق کتابهای صوتی یا دیجیتال به رمانخوانی رو میآورند. این روند، اگر هوشمندانه هدایت شود، میتواند نقش مهمی در تقویت همدلی در عصر فناوری ایفا کند.
رمانخوانی، سیاست و جامعه
رمانها فقط روایتهای شخصی نیستند؛ آنها بازتابدهنده ساختارهای اجتماعی، تبعیضها، نابرابریها و بحرانهای جمعی نیز هستند. خواندن رمانهای اجتماعی مانند آثار چخوف، دیکنز، صادق چوبک یا محمود دولتآبادی، ما را با ریشههای فقر، بیعدالتی و دردهای جمعی آشنا میکند.
این آگاهی، ما را از بیتفاوتی بیرون میآورد و به مشارکت اجتماعی و احساس مسئولیت سوق میدهد. به همین دلیل، مطالعه رمان میتواند گامی کوچک اما مؤثر در مسیر اصلاح اجتماعی باشد.
نتیجهگیری: رمان، آیینهای برای دیدن دیگران
در پایان میتوان گفت مطالعه رمان فقط نوعی سرگرمی یا عادت فرهنگی نیست؛ بلکه ابزاری مؤثر برای تربیت احساسات انسانی، شناخت دیگران، و ساختن جامعهای همدل و مسئولانهتر است.
رمان ما را از دایره بسته ذهن خود بیرون میکشد، به ما یاد میدهد که دیگران چگونه فکر میکنند، چه میخواهند و از چه میهراسند. این درک، پایه همدلی است؛ و جامعهای که در آن افراد بتوانند بهدرستی دیگری را بفهمند، جامعهای عادلانهتر، صلحطلبتر و انسانیتر خواهد بود.
پس بیاییم کتاب بخوانیم؛ نه فقط برای خود، بلکه برای ساختن جهانی بهتر برای همه.




